معنی wa sasa - جستجوی لغت در جدول جو
wa sasa
جاری، فعلی
ادامه...
جاری، فِعلی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kwa sasa
به طور حاضر یا فعلی، در حال حاضر
ادامه...
بِه طُورِ حاضِر یا فِعلی، دَر حالِ حاضِر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ya sasa
به روز، جاری
ادامه...
بِه روز، جاری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
raksasa
غول آسا، غول
ادامه...
غول آسا، غول
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kwa sawa
به طور معادل، برای همان
ادامه...
بِه طُورِ مُعادِل، بَرایِ هَمان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa saa
به طور ساعتی، در ساعت
ادامه...
بِه طُورِ ساعَتی، دَر ساعَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wa baba
پدری، پدر
ادامه...
پِدَری، پِدَر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wa tisa
در مرتبه نهم، نهم
ادامه...
دَر مَرتَبِه نُهُم، نُهُم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wa sifa
تعریفی، از ستایش
ادامه...
تَعریفی، اَز سِتایِش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wa maua
گلی، از گل ها
ادامه...
گُلی، اَز گُل ها
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wa mada
زمینه محور، از موضوع
ادامه...
زَمینِه مِحوَر، اَز مَوضوع
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wa kisasa
معاصر، مدرن
ادامه...
مُعاصِر، مُدِرن
دیکشنری سواحیلی به فارسی